ویزای همسرم هنوز نیومده و همچنان منتظریم. امیدوارم تا قبل از 5 شهریور که بلیطمونه بیاد تا بتونیم با هم بریم. اصلاً دوست ندارم تنهایی برم. ولی اگه ویزاش نیاد مجبورم تنهایی برم چون استادم قطعاً شاکی خواهد شد و چه بسا که فاندمم بپره!
امشب برای شام مهمون دارم. دوتا از خاله هام دارن با خانواده میان. دارم فسنجون و قیمه بادمجون و میرزاقاسمی درست میکنم. شما هم بفرمایید! :)
پست قبلی رو از شهرستان نوشته بودم. چندروزی اونجا مهمان مامانم اینا بودم تنهایی. همسر هم مهمان خونه مامانش اینا بود! دیگه گفتیم روزای آخر خانواده ها بیشتر از ما فیض ببرن و ما هم از اونا! مامانم هم مقداری کسالت داشت. هنوز هم داره متاسفانه. محتاج دعاهای شما دوستان خوبم هستم.
استادم هم یه پی دی اف 150 صفحه ای (البته فقط حدود 40 ص نوشته هست) برام فرستاده که برای آشنایی با موضوعی که قراره روش کار کنم بخونم و باید خلاصه چیزی که ازش یاد گرفتم رو هم براش بنویسم. با این حساب احتمالاً فاند آگوست رو هم بده. یعنی امیدوارم که بده.